ashareali.blogfa.com
افکار من | My Thoughtsافکار من | My Thoughts - فعل تو بهترین است ، حتی اگر رفتن باشد ...
http://ashareali.blogfa.com/
افکار من | My Thoughts - فعل تو بهترین است ، حتی اگر رفتن باشد ...
http://ashareali.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
0.1 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
90
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.125 sec
SCORE
6.2
افکار من | My Thoughts | ashareali.blogfa.com Reviews
https://ashareali.blogfa.com
افکار من | My Thoughts - فعل تو بهترین است ، حتی اگر رفتن باشد ...
افکار من | My Thoughts
http://www.ashareali.blogfa.com/1388/02
افکار من My Thoughts. فعل تو بهترین است ، حتی اگر رفتن باشد . آه چه زیبا بود گرمی دستانت! و چه گرم بود زیبایی چشمانت! و چه چشم گیر بود احساست! و چه با احساس بود طنین نگاهت! و چه طنین انداز بود آن خاطره! و چه خاطره ای بود آن خاطره. آن خاطره که فکر می کردم دوستم داری! نوشته شده در دوشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 21:31 توسط من. به رسم سیب ها. خط خطی های من. گلهای قالی را هم آب دادی مهربان. با لهجه ی قناری. يخ بهشت با طعم شعر. هذیون های یک موجود کله پوک. محمد امین عجرش زاده.
افکار من | My Thoughts
http://www.ashareali.blogfa.com/archive
افکار من My Thoughts. فعل تو بهترین است ، حتی اگر رفتن باشد .
افکار من | My Thoughts
http://www.ashareali.blogfa.com/1389/08
افکار من My Thoughts. فعل تو بهترین است ، حتی اگر رفتن باشد . امید گفت : خوشبختم! هه دارم خواب میبینم؟ من : امید راستی چرا تو رو ندارم؟ امید : چون پنجره ها رو بستی! من : خب چرا از در وارد نمیشی؟ امید خندید و گفت امید نداشته باش . من : راستی اسمم چیزه دیگیه ای ولی بهم میگن نا امید. امید : چه جالب! من هم امید نیستم! امید خیلی وقت است که مرده! روحش شاد و یادش گرامی . نوشته شده در شنبه بیست و دوم آبان ۱۳۸۹ساعت 23:13 توسط من. به رسم سیب ها. خط خطی های من. گلهای قالی را هم آب دادی مهربان. با لهجه ی قناری.
افکار من | My Thoughts
http://www.ashareali.blogfa.com/1390/12
افکار من My Thoughts. فعل تو بهترین است ، حتی اگر رفتن باشد . میل بریدن ندارند انگار ،. چند وقتی شده که خروس ها را کوک نکردی . تا تو برگردی ،. آفت با تاک رفیق شده. مترسک ، قول داده نقشش را بهتر بازی کند! مسئول چاه گفته جمعه ها هم آب برای تو ،. درخت ازگیل از دوریت خشک شده. دیگر هیزم جمع نکن. تومورهایت " را بگذار و بلند شو. از دست رفت . برای اتفاقی که چندسال گذشته . نوشته شده در یکشنبه چهاردهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 14:48 توسط من. بی نام - کچل - استاد - حقوق. وقتی " منی " در کار نیست. وقتی چیزی در سر نداری.
افکار من | My Thoughts
http://www.ashareali.blogfa.com/1388/07
افکار من My Thoughts. فعل تو بهترین است ، حتی اگر رفتن باشد . یکی ذکر میگه همش واسه خدا. یکی هم فحش میده عین خ لا. یکی از نماز قضاش غصه داره. یکی از کار بدش قصه داره. یکی رو سلام دادیم سلامی داد. یکی رو سلام دادیم چه فحشی داد. یکی یه دست داره چاه میکنه. یکی دو دست داره چالت می کنه. یکی چشم نداره که راه بره. یکی دوتا داره سه تا دیگه قرض میگیره نگاه کنه. یکی پول نداره شام بخوره. یکی از صبح تا شام می خوره. نوشته شده در جمعه هفدهم مهر ۱۳۸۸ساعت 11:17 توسط من. به رسم سیب ها. خط خطی های من. با لهجه ی قناری.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
valley of death (دره ی مرگ)
http://www.dareye-marg.blogfa.com/8707.aspx
Valley of death (دره ی مرگ). آسمانش را گرفته تنگ در آغوش. ابر با آن پوستین سرد نمناكش. باغ بی برگی,. روز و شب تنهاست,. با سكوت پاك غمناكش. ساز او باران, سرودش باد. جامه اش شولای عریانی ست. ور جز اینش جامه ای باید,. بافته بس شعلة زر تار پودش باد. گو بروید, یا نروید, هر چه در هر جا كه خواهد, یا نمی خواهد. باغبان و رهگذاری نیست. چشم در راه بهاری نیست. گر ز چشمش پرتو گرمی نمی تابد,. ور برویش برگ لبخندی نمی روید. باغ بی برگی كه می گوید كه زیبا نییست؟ خنده اش خونیست اشك آمیز. پادشاه فصل ها,. و من گریان و نالانم.
valley of death (دره ی مرگ)
http://www.dareye-marg.blogfa.com/8703.aspx
Valley of death (دره ی مرگ). آن شب که تو را با دگری دیدم و رفتم. چون مرغ شب از داغ تو نالیدم و رفتم. مانند نسیمی که نداند ره خود را. دامن ز گلستان تو بر چیدم و رفتم. یا همچو شعاعی که گریزنده و محو است. بر گوشه ی دیوار تو تابیدم و رفتم. ای کوکب تابنده ی دولت تو چه دانی. کز این شب تاریک چه ها دیدم و رفتم. آنروز که دور از نگه مست تو گشتم. چون اشک تو در پای تو غلتیدم و رفتم. آغوش تو چون محرم راز دگری بود. پیوند دل از عشق تو بریدم و رفتم. ای باد که باز است برویت در این باغ. این خرمن گل را به تو بخشیدم و رفتم.
valley of death (دره ی مرگ) - سال کبیسه،سال من
http://www.dareye-marg.blogfa.com/post-60.aspx
Valley of death (دره ی مرگ). باز هم بهار آمد. اون به حلقه ي نامزديش نگاه مي كنه. من هم براي او آرزوي خوشبختي مي كنم. زاينده رود هم داره خشك ميشه. همدم غم هاي من. حتي اشكاي منم نتونست كاري واسه ي. اون آب شدن منو مي بينه. من هم خشك شدنش رو. دوستي خبر نامزدي تو را برايم بازگو كرد. بدون اينكه بداند چه آتشي به دل ديوانه ي من مي زند. به آرامي به او نگريستم. تا نفهمد چقدر تنها و بي قرار و لرزانم. همچنانكه باغبان گل هايش را دوست مي دارد. ولي اين عشق را به خاطر او. براي ابد در دلم مدفون ساختم. و باز همن اشك و حسرت.
valley of death (دره ی مرگ)
http://www.dareye-marg.blogfa.com/8705.aspx
Valley of death (دره ی مرگ). غربت دیرینه ام را با تو قسمت می کنم تا ابد با درد رنج خویش خلوت می کنم. رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد من در این ویرانه ها احساس غربت می کنم. نوشته شده در چهارشنبه 30 مرداد1387ساعت 14:4 توسط شهرزاد. گفتم: ای دوست یک بوسه بده بهر خدا. گفت: امروز برو فردا بیا! گفتم:امروز برم فردا بمیرم چه کنم؟ گفت:یک بوسه دهم باز تو را زنده کنم! نوشته شده در سه شنبه 29 مرداد1387ساعت 23:4 توسط شهرزاد. بس که دیوار دلم کوتاه است. هر که از کوچه ی تنهایی من می گذرد،. بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن.
valley of death (دره ی مرگ)
http://www.dareye-marg.blogfa.com/8701.aspx
Valley of death (دره ی مرگ). گفتم ای ساده دل ساده فراموشش کن. تا کجا چشم بدین جاده فراموشش کن. دست بردار از او،خاطره بازی کافیست. فرض کن گل نفرستاده فراموشش کن. مردمان نگهش قله نشینند هنوز. دل که در دره نیفتاده فراموشش کن. گفتم این تکه غزل را بفرستم نزدش. دل ولی گفت نشو ساده فراموشش کن. به شما بر نخورد ،پای غزل بود و شکست. اتفاقی است که افتاده فراموشش کن. نوشته شده در چهارشنبه 28 فروردین1387ساعت 18:5 توسط شهرزاد. نه دل مفتون دلبندی،نه جان مدهوش دلخواهی. نه بر مژگان من اشکی،نه بر لب های من آهی. عشق من دیز...
valley of death (دره ی مرگ)
http://www.dareye-marg.blogfa.com/8704.aspx
Valley of death (دره ی مرگ). در دل من چیزی است مثل یک بیشه ی نور. مثل خواب دم صبح. و چنان بی تابم که دلم می خواهد. بدوم تا ته دشت،بروم تا سر کوه. دور ها آوایی است که مرا می خواند. نوشته شده در چهارشنبه 26 تیر1387ساعت 1:33 توسط شهرزاد. کسی دیگر نمی کوبد در این خانه ی متروک ویران را. کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم. و من چون شمع می سوزم. و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند. و من گریان و نالانم. و من تنهای تنهایم. درون کلبه ی خاموش خویش اما. کسی حال من غمگین نمی پرسد. و من دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم.
valley of death (دره ی مرگ)
http://www.dareye-marg.blogfa.com/8712.aspx
Valley of death (دره ی مرگ). باز هم بهار آمد. اون به حلقه ي نامزديش نگاه مي كنه. من هم براي او آرزوي خوشبختي مي كنم. زاينده رود هم داره خشك ميشه. همدم غم هاي من. حتي اشكاي منم نتونست كاري واسه ي. اون آب شدن منو مي بينه. من هم خشك شدنش رو. دوستي خبر نامزدي تو را برايم بازگو كرد. بدون اينكه بداند چه آتشي به دل ديوانه ي من مي زند. به آرامي به او نگريستم. تا نفهمد چقدر تنها و بي قرار و لرزانم. همچنانكه باغبان گل هايش را دوست مي دارد. ولي اين عشق را به خاطر او. براي ابد در دلم مدفون ساختم. و باز همن اشك و حسرت.
valley of death (دره ی مرگ)
http://www.dareye-marg.blogfa.com/8611.aspx
Valley of death (دره ی مرگ). نه می شه باورت کنم، نه می شه از تو رد بشم. نه می شه خوب من بشی ،نه میشه با تو بد بشم. نه دل دارم که بشکنی،نه جون دارم فدات کنم. نه پای موندن منی ، نه می تونم رهات کنم. نه می تونه تو خلوتش دلم صدا کنه تو رو. نه می تونم بگم برو ،نه می تونم بگم بمون. کجا برم که عطر تو نپیچه توی لحظه هام. قصه مو از کجا بگم ،که پا نگیری تو صدام. چه جوری از تو بگذرم ،تویی که معنی منی. تویی که از منی اگرتیشه به ریشه می زنی. نه ساده ای، نه خط خطی،نه دشمنی ،نه هم نفس. یکی مثل ما پیاده یکی صد ساله سواره.
valley of death (دره ی مرگ)
http://www.dareye-marg.blogfa.com/8706.aspx
Valley of death (دره ی مرگ). زندگی درک همین امروز است. ظرف امروز پر از بودن توست. شاید این خنده که امروز دریغش کردی. آخرین فرصت همراهی ماست. نوشته شده در شنبه 30 شهریور1387ساعت 18:0 توسط شهرزاد. گفتمش بي تو چه مي بايد كرد؟ عكس رخساره ي ماهش را داد. گفتمش همدم شبهايم كو؟ تاري از زلف سياهش را داد. وقت رفتن همه را مي بوسيد. به من از دور نگاهش را داد. يادگاري به همه داد و به من. انتظار سر راهش را داد. نوشته شده در شنبه 30 شهریور1387ساعت 17:47 توسط شهرزاد. نیمه شب آواره وبی حس وحال. درسرم سودای جامی بی زوال.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
90
ashare.info
Error Page cannot be displayed. Please contact your service provider for more details. (29).
Beatiful Ashare - My Blog
Harga Cicilan Ringan Mobil Daihatsu Terbaru. Dari berbagai media online yang ada, memberikan kemudahan bagi para pengembang bisnis untuk dapat membagi berbagai hal di dunia online. seperti salah satu perusahaan otomotif ternama yaitu daihatsu yang telah berdiri sejak lama melayani masyarakat memberikan kemudahan dari berbagai otomotif ternama seperti mobil. Segera cek harga cicilan mobil daihatsu. Seperti ayla, new xenia, terios, sirion, granmax, dan semua jenis mobil daihatsu. Menggunakan tenaga kerja y...
شعرهای خیس بارانی
دلم در امتداد جاده ای خاکی.و دور از شهر. سکوتی منتظر.دستان سردی .وهراسی که شده لبریزچشمانم. وقلبی پر ترک از ترس تنها ماندن و دوری. نمی آید کسی اینجا.نه انسانی. نه شیطانی. و نه حوری. هوا و ذره هایش هم کمی نایاب و ناپیداست. نفس سخت است.و در سینه غمی پیداست. غمی سنگین. گلویی درد مند از بغض. نگاهی منتظر بر دوردستی که. کسی هرگز نمی آید. در این تنهایی مطلق.در این بوران دلتنگی. در این احساس وحشتناک.در این رویای بی رنگی. نه اینجا آخر دنیاست.نه من م ردم در این غربت. فقط من ماندم و امواج تکراری تنهایی. خودت رو میز...
A Sunshine Share-A-Cab | Halifax | Home
Your Email Address *. Your Email Address *. Your Friend's Email Address *. Departures from Halifax International Airport. A Sunshine Share-A-Cab: Airport Service by Reservation in Halifax. Travel with the experienced professionals of A Sunshine Share A Cab. We’ve been in business for 2 decades, serving customers in need of shuttle service to and from the Halifax Stanfield International Airport in Nova Scotia. Clean, Smoke free cars and vans. Plus, we accept all major credit cards.
اشعار و نوشته های ادبی
اشعار و نوشته های ادبی. جمعه 27 اسفند 1389. دل به غم سپرده ام در عبور سال ها. زخمی از زمانه و خسته از خیال ها. چون حکایتی مگو رفته ام ز یاد ها. برگ بی درختم در مسیر باد ها. نه صدایی نه سکوتی نه درنگی نه نگاهی. نه تو را مانده امیدی نه مرا مانده پناهی. نیشها و نوشها چشیده ام. بس روا و نا روا شنیده ام. هرچه داغ را به دل سپرده ام. هرچه درد را به جان خریده ام. در مسیر باد ها. هرچه داغ را به دل سپرده ام. هرچه درد را به جان خریده ام. در عبور سال ها. پنجشنبه 16 دی 1389. به چه می اندیشی؟ به چه می اندیشی؟ با سکوتی...
افکار من | My Thoughts
افکار من My Thoughts. فعل تو بهترین است ، حتی اگر رفتن باشد . اصرار نکن به رفتن ،. که این جاده ها به هیچ صراطی مستقیم نیستند . از سکوت واژه ها پیداست ، سوختن حتمی شده. راستی در انتحار شعله ها من میسوزم یا خاطراتم؟ گفتی باران میشوی بر ضمیر بایرم. تا کجا نقش مترسک باشم؟ خوب بودن تا کی؟ انتظاری مبهم در پس نعره شب جامانده. خانه را خاموش کن من نیستم. مزد این پنجره ها هم با تو! پوزش بابت اینکه به دوستان سر نزدم . آشفتگی افکارم زیاد شده بدی شعر(! نوشته شده در یکشنبه نهم مهر 1391ساعت 19:41 توسط من. به رسم سیب ها.
خلوتگاه تنهایی
دکلمه ای شعر در. تو به من خندیدی و نمی دانستی. من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم. باغبان از پی من تند دوید. سیب را دست تو دید. غضب آلود به من کرد نگاه. سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک. و تو رفتی و هنوز،. سالهاست که در گوش من آرام آرام. خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم. و من اندیشه کنان غرق در این پندارم. که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت. من به تو خندیدم. چون که می دانستم. تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی. پدرم از پی تو تند دوید. و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه. خوشه ماه فرو...
اشعار عاشقانه
چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند / و تماشای تو زیباست اگر . ( بگذارند ). مهربانم - ( Setareh Sam ). دنيا باز با من. مهربانی می كند . . . نوشته شده در Tue 31 Jan 2012. آنجلينا جولی - ( اميد زمانی ). مادرم رفت و هنوز. حرف بابا اینست :زن من را کشتید. مادر از دست شما قند گرفت. مادر از دست شما سکته نمود. آخر از دست شماها سرطان میگیرم. من غذاهای خفن میخواهم. کمر از رفتن او خم شده است. مادرت مرد که مرد. زن در این عالم و دنیا کم نیست .زن من را بدهید. اشتهای پدرم بالا بود. دختری را میخواست که من از دور به او میگفتم.
ashareasheghaneh.mihanblog.com
دفتری از اشعار
جمعه 8 اردیبهشت 1391. نوشته شده توسط: . از دیاری که درآن عشق نباشد! به دیاری که محبت دارد،. مهر فراوان ، مهربانی دارد،. من به راه افتادم. و در آن جاده منتهی به دور! من ، تو را می بینم. وقت عاشق شدن است،. دیروقتیست که من آواره و عاشق شده ام! یکشنبه 28 اسفند 1390. نوشته شده توسط: . دل به غم سپرده ام در عبور سال ها. زخمی از زمانه و خسته از خیال ها. چون حکایتی مگو رفته ام ز یاد ها. برگ بی درختم در مسیر باد ها. نه صدایی نه سکوتی نه درنگی نه نگاهی. نه تو را مانده امیدی نه مرا مانده پناهی. نیشها و نوشها چشیده ام.
احساس بارانی
باز هم تکرار می شود این خاطره ی جان کاه. اشعاری که هیچگاه در هشت کتاب نیامده است! مادر مرد و همه آمدند سرسلامتی،لطف شما زیاد ولی این حرفها برای من مادر نمیشود. جنس من از خاک است و خاک شود روزی ، دست من ز دنیا کوتاه شود روزی. دشمنی مردم را می گویم. پاییز را گفتند که خشک است و بی روح و فسرده حال. زمستان را رها کن که ماندنی نیست، بشنو زوزه ی دردناک پنجره را. بهار را دعاگو باش که خواهد رسید. بهار شد و دل بستم. باز زمزمه هاشان گوش هایم را مملو ساخت از ماندگار نبودن. حالا چه کنم که رسیده ام به پایان؟ اسباب دور...
Africa Share Capacity
News & Events. New Call inviting Applicants for Staff Mobility Scholarships. Jomo Kenyatta University of Agriculture and Technology. MSc Agrometeorology and Risk Management. University of Cape Coast. MSc Agrometeorology and Risk Management. MSc Agrometeorology and Risk Management. Jomo Kenyatta University of Agriculture and Technology. MSc Management of Natural Resources and Biodiversity. MSc Management of Natural Resources and Biodiversity. MSc Management of Natural Resources and Biodiversity. This proj...