asaleman.persianblog.ir

ninidoost.blogfa.com

عشق من،پسرم

http://www.ninidoost.blogfa.com/post-195.aspx

وبلاگ پسر مامان و خاطراتش. امیرمحمد تو مهدش با یه عده دختر سر لج داره.این انواع نقشه هاییه که امیرمحمد کشید تا یلدا و دوستاش رو به دام بندازه(البته به قول امیرمحمد این جنگ رو شروع کرد). تخم مرغ هفت سین. در حال مشق نوشتن. اولین کار گروهی مهد(بالا سمت چپ کار امیرمحمده. امیرمحمد و دوستش رادین تو پارک. دوشنبه هجدهم اسفند ۱۳۹۳ ] [ 8:4 ] [ تیما ] . پسرم امیر محمد 12 دی ماه سال 88 ساعت 11:30 شب بدنیا اومد و با خودش یه دنیا شادی آورد.اینجا 40 روزشه. امیرمحمدم از دیشب به جرگه عینکی ها پیوست. شعر حسنی ورژن جدید :).

ninidoost.blogfa.com

عشق من،پسرم

http://www.ninidoost.blogfa.com/post-174.aspx

وبلاگ پسر مامان و خاطراتش. دیروز از ظهر رادین اومد خونه ما و تا عصری مهمون ما بود. بچه خوب و حرف گوش کنیه. داشتم واسه خودم چایی میریختم.چون امیرمحمد عادت به چای خوردن نداره قصد نداشتم واسه بچه ها بریزم. یهو رادین نگام کرد و گفت:میخوای چایی بخوری؟ من:آره خاله.میخوری تو برات بریزم؟ رادین:آره من دوست دارم چایی دارچینی رو با کیک امتحان کنم. بعد گفتم ای جونم عزیزم.خاله شرمنده اخلاق ورزشیتم کیک نداریم با بیسکوییت میل میکنی؟ یکشنبه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۲ ] [ 14:26 ] [ تیما ] . شعر حسنی ورژن جدید :). هفته دوم شهر...

ninidoost.blogfa.com

عشق من،پسرم

http://www.ninidoost.blogfa.com/post-193.aspx

وبلاگ پسر مامان و خاطراتش. مدتی غیبت داشتم.روزهای خوب و بدی رو پشت سر گذاشتیم. اول عینکی شدن تو.بعدش سرماخوردگیت.بعدش مریضی من. خبر خوبشم.اومدن مامانم. قراره یه چشم پزشکی دیگه هم ببریمت اگه تایید کرد بریم عینک بخریم. کلاس ژیمناستیکم میری.یک ماهی میشه:-). سه شنبه یازدهم آذر ۱۳۹۳ ] [ 16:52 ] [ تیما ] . پسرم امیر محمد 12 دی ماه سال 88 ساعت 11:30 شب بدنیا اومد و با خودش یه دنیا شادی آورد.اینجا 40 روزشه. امیرمحمدم از دیشب به جرگه عینکی ها پیوست. شعر حسنی ورژن جدید :). اولین 20 و بعضی نقاشیای امیرمحمد تو مهد:.

ninidoost.blogfa.com

عشق من،پسرم

http://www.ninidoost.blogfa.com/post-189.aspx

وبلاگ پسر مامان و خاطراتش. اینم تیپ جوجوی من واسه عروسی دایی جون.میخواستیم کت شلوار براش بخریم.اما تابستون بود و گرم و میدونستیم نمیتونه تحملش کنه.ایشالا دومادی خودت پسر مهربونم. شنبه هشتم شهریور ۱۳۹۳ ] [ 16:53 ] [ تیما ] . پسرم امیر محمد 12 دی ماه سال 88 ساعت 11:30 شب بدنیا اومد و با خودش یه دنیا شادی آورد.اینجا 40 روزشه. امیرمحمدم از دیشب به جرگه عینکی ها پیوست. شعر حسنی ورژن جدید :). اولین 20 و بعضی نقاشیای امیرمحمد تو مهد:. از قدیم تا کنون. خرید ارزان قیمت آلوما والت. مامان الا:بركت زندگي من. هفته سو...

fereshtehayzendegim.blogfa.com

فرشته های زندگی ام

http://www.fereshtehayzendegim.blogfa.com/category/2

فرشته های زندگی ام. عزیزانم علی و ایدا :. نوروز پاسداشت عشقهای کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های. بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشقی. یادمان باشد که زیبایی های کوچک را دوست بداریم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند. یادمان باشد که دیگران را دوست بداریم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهیم باشند. یادمان باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگریم. که ما اگر خود با خویشتن آشتی نکنیم هیچ شخصی نمی تواند مارا با خود آشتی دهد. ولی روز...

fereshtehayzendegim.blogfa.com

فرشته های زندگی ام

http://www.fereshtehayzendegim.blogfa.com/tag/تولد

فرشته های زندگی ام. عکسهای تولد آیدا خانوم. این هم چند تا عکس از تولد خودمونی یکسالگی ایداجون. یکشنبه نهم مهر 1391 ] [ 23:36 ] [ عسل ] . یکشنبه دوم مهر 1391 ] [ 9:54 ] [ عسل ] . این وبلاگ متعلق به فرشته های کوچولوی زندگی ماست. من ، در سال 82با همسر خوبم،حمید ازدواج کردم. خداوند فرشته کوچک ماعلی را 7بهمن 83 و ستاره قشنگمون آیدا را 1 مهر 90 به من و بابا حمید هدیه داد. امروز در مهد کودک. بچه ها و اسباب بازی هاشون. یه دوربین تکونی کوچولو. سایت رسمی دکتر علی شریعتی. زندگی و سرگرمی من بافتنی. دل نوشته های امیلی.

fereshtehayzendegim.blogfa.com

فرشته های زندگی ام

http://www.fereshtehayzendegim.blogfa.com/post/41

فرشته های زندگی ام. هنوز هم بعد از حدود ۲ ماه ازاین اتفاق دلم خیلی می سوزه . شب ایدا تا صبح نخوابید و صبح دیدم دستش ورم کرده و این نشونه خوبی نبود. با بابایی بردیمش بیمارستان (اخه روز عاشورا بود و هیچ دکتر متخصصی نبود ) و از دستش عکس گرفتن و گفتن نه چیزی نیست کوفته شده ! ولی روز بعد توی مهد طفلی یه گوشه می شینه و دستش رو می گیره (از بس درد داشته بچه ام) و به ما تلفن می زنن . بابایی خانم گل را بر می داره و می بره پیش دکتر متخصص و تشخیص داده می شه :دستش از دو جا شکسته! ندادی دی دی دم. روزمره های علی و آیدا!

omidhejazi.blogfa.com

امید

http://omidhejazi.blogfa.com/9009.aspx

ما هم برای تاسوعا راهی اصفهان شدیم. وحشتناک شلوغ بود.فقط 2 ساعت طول کشید تا رسیدیم میدون آزادی.بابایی هم روز عاشورا برگشت تهران! ما برای یه هفته اصفهان موندیم. امید کلی با دایی ها و خاله و مامان جون. بازی کرد.بدو بدو.تفنگ بازی.کامپیوتر بازی.کولی سواری از نوع ساندویچ شدن.و. البته این روز ها با بازیهای خیالی مشغوله. مثل بازی با ماشین و هواپیما و عروسک و حیوانات جنگلش. براش خمیر دندون خریدم آخه یاد گرفته آب تو دهنش رو به بیرون تف کنه. از در و دیوار بالا میره . مثلا از دیوار تخت پارکش. امید در kids club).

fereshtehayzendegim.blogfa.com

فرشته های زندگی ام

http://www.fereshtehayzendegim.blogfa.com/post/47

فرشته های زندگی ام. خرید هامونم طی یه اقدام انتحاری انجام دادیم . اخه من معمولا وقتی خرید می کنم همراهام که بماند خودم هم حسابی خسته می شم. ولی امسال زود زود زود خرید کردیم . علی اقا که خودش می دونست چی می خواهد و اصلا برای نظرمن تره هم خرد نمی کرد و بالاخره همون طوری که خودش دلش می خواست لباس و کفشش را انتخاب کرد(بماند که همیشه اقای همسر علی اقا را در انتخاب ازاد می گذارند) ولی من هر چی نظر کارشناسی دادن زیربار نظرات من نرفت و هرجور دلش خواست خرید کرد. یعنی اینا مال ایدائه. حالا یکی بیاد این لباسها را ا...

fereshtehayzendegim.blogfa.com

فرشته های زندگی ام

http://www.fereshtehayzendegim.blogfa.com/post/49

فرشته های زندگی ام. هايت که ريخت، تو هم همه را فراموش. اشتباهايت وقتي افتاد روي زمين. فقط از لا به لاي اشتباه هايت، يک تجربه. قاب کن و بزن به ديوار دلت . دلت را محکم تر اگر بتکاني. تمام کينه هايت هم مي ريزد. و تمام آن غم هاي بزرگ. و همه حسرت ها و آرزوهايت . حالا آرام تر، آرام تر بتکان. تا خاطره هايت نيفتد. تلخ يا شيرين، چه تفاوت مي کند؟ بايد باشد، بايد بماند . چقدر تميز شد. دلت سبک شد؟ خانه تکاني دلت مبارک. جمعه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 0:19 ] [ عسل ] . ندادی دی دی دم. روزمره های علی و آیدا!