arman0000.blogfa.com

doniaye-tasvir.blogfa.com

...دنیای تصویر خیال ما

http://www.doniaye-tasvir.blogfa.com/cat-6.aspx

دنیای تصویر خیال ما. قاصدک نگران دست ها باش. قصه ی دل شکستن. حرفي نيست جز تصویری. که از خیال خامم می گذرد. نه در بند وزنم. نه زیر وزن قافیه. فقط دل را برون ریزم. کپی برداشتن یا استفاده. از مطالب این وبلاگ کاری. غیر اخلاقی است ! ممنون از درک و شعور شما. بارانی ترین لحظه ها. عاشقانه های یک تنها. دختر پسراا دور زدن ممنوع! نا گفته های گفتنی. خزانم من ،برگریزانم تماشاییست. عاشقانه هایم رابرایت مینویسم. زندگی هر كس مال خودش.

doniaye-tasvir.blogfa.com

...دنیای تصویر خیال ما - شعرهای سال 86

http://www.doniaye-tasvir.blogfa.com/cat-4.aspx

دنیای تصویر خیال ما. روز قبل از سال نو. برف می بارید هنوز. مترسکی کلاه بر سر. جز کلاغ پرانی ها. زندگی بی معنا بود. مرگ بی معنا بود. درد بی معنا بود. اشک هم بی معنا. نمی فمید عید را. نمی فهمید امید را. در آن سو کودکی. برف ها را روی هم چید. پوشاند بر تن مترسک پیراهنش را. دکمه هایش را چشم آدم برفی کرد و رفت. مترسک دل را باخت به آدم برفی. چشم هایشان خیره به هم. این بار لبخند مترسک معنایی دیگر داشت. انتظار به سر رسید. جز خیرگی بر آدم برفی. همه کلاغ ها میهمان مترسک بودند. مهتاب و شب تاب شب را. زندگی را مرگ را.

doniaye-tasvir.blogfa.com

...دنیای تصویر خیال ما

http://www.doniaye-tasvir.blogfa.com/8806.aspx

دنیای تصویر خیال ما. می نگرم زمین را. زیر پای آدم ها. که ساز ناکوک نافرمان فصل را. با صدای لبخند زشت آیینه بنوازم. و زیر کفش زرد تنهایی. خرد و خرد تر شوم. به دنبال چرای جاده. باد هر سو رود. ناخواسته آن سو خواهم شد. و آدمک ها برهوس شکستن می روند. و این موسیقی پاییز است. در جاده ی زندگی. و من زیر لگدهای شهر. در عمق تنهایی شب. دل به گردباد رفتن می سپارم. شاید به سوی پرواز. یا شاید هم آزادی . نوشته شده در یکشنبه 29 شهریور1388ساعت 11:33 توسط پل(سینا.ن). روز قبل از سال نو. برف می بارید هنوز. مترسکی کلاه بر سر.

doniaye-tasvir.blogfa.com

...دنیای تصویر خیال ما - شعرهای سال 87

http://www.doniaye-tasvir.blogfa.com/cat-3.aspx

دنیای تصویر خیال ما. باختر سینه بنامت می تپد. وطن من آغوش توست. نژاد من آغوش توست. مذهب من آغوش توست. به زبان بوسه های تو سخن می گویم. لب های من مدهوش توست. من به بالاتر از مهر و عشق می اندیشم. به بالاتر از پرستش. من در به در کوچ نشین هر شب. به ییلاق خیالت کوچ می کنم. حیف که ما شمع های خاموش. نخواهیم چشید طعم پروانه را. ما شمع ها جای پروانه. در خویش می سوزیم. اگر این عشق تا بی کرانه احمقانه ست. تا بی کرانه این حماقت را دوست دارم. بهارت را می بوسم. کویرم را باران باش. آسمان می شوم دریایت را. قصه ی دل شکستن.

doniaye-tasvir.blogfa.com

...دنیای تصویر خیال ما

http://www.doniaye-tasvir.blogfa.com/8807.aspx

دنیای تصویر خیال ما. در برف سرد تنهایی. بی یار بی یاور. روی چشم سرخ تردید. می سوزد دل برای صاحب دل. و من می روم. این وبلاگ هم مثل وبلاگ های قبلی خاک می خورد با این تفاوت که حذف نمی شود . هیچ دلیلی برای بیرون آمدن از لاک من و تنهایی و شعر نداشتم اما حالا با دلیل دوباره. ترجیح می دهم من و واژه و دل تنها باشیم . دوست دارم برای آخرین پست حرف هایی که هرگز تبدیل به واژه نشدند را رو کنم ( فقط. دوست داشتم جایی می توانستم حرف هایم را فریاد بزنم و برای اولین و آخرین بار این. حرف ها را می گویم ) :. بی نیازی نیست .

doniaye-tasvir.blogfa.com

...دنیای تصویر خیال ما

http://www.doniaye-tasvir.blogfa.com/8805.aspx

دنیای تصویر خیال ما. قصه ی دل شکستن. باز هم قصه ی دل شکستن کمر بر کشتن عشق بستن. باز هم سیاهی و شب سهراب و باز هم تاب و تب. دوباره زمزمه ی ج. دایی بار دیگر یارم تنهایی. می روم این بار باز هم بی کسی می شود یار باز هم. نه رفتن را آخر چه سود؟ عاشقی چه هست و چه بود؟ یک حباب است روی سراب؟ یا رویایی کودکانه در خواب؟ بس است این همه شعر را که گفت؟ مست بودم نشنیدم چه گفت. هان فهمیدم چه هستم آری دیدم که دل بستم. صبر کن نرو کمی پیشم بمان این شعر را برایم از نو بخوان. دیدم در کتیبه ی قلبش چیست دیدم فقط یک جمله نیست.

doniaye-tasvir.blogfa.com

...دنیای تصویر خیال ما - پاییز

http://www.doniaye-tasvir.blogfa.com/post-11.aspx

دنیای تصویر خیال ما. می نگرم زمین را. زیر پای آدم ها. که ساز ناکوک نافرمان فصل را. با صدای لبخند زشت آیینه بنوازم. و زیر کفش زرد تنهایی. خرد و خرد تر شوم. به دنبال چرای جاده. باد هر سو رود. ناخواسته آن سو خواهم شد. و آدمک ها برهوس شکستن می روند. و این موسیقی پاییز است. در جاده ی زندگی. و من زیر لگدهای شهر. در عمق تنهایی شب. دل به گردباد رفتن می سپارم. شاید به سوی پرواز. یا شاید هم آزادی . نوشته شده در یکشنبه ۲۹ شهریور۱۳۸۸ساعت 11:33 توسط پل(سینا.ن). قاصدک نگران دست ها باش. قصه ی دل شکستن. نه در بند وزنم.

doniaye-tasvir.blogfa.com

...دنیای تصویر خیال ما - شعرهای سال 85

http://www.doniaye-tasvir.blogfa.com/cat-5.aspx

دنیای تصویر خیال ما. قصه ی دل شکستن. باز هم قصه ی دل شکستن کمر بر کشتن عشق بستن. باز هم سیاهی و شب سهراب و باز هم تاب و تب. دوباره زمزمه ی ج. دایی بار دیگر یارم تنهایی. می روم این بار باز هم بی کسی می شود یار باز هم. نه رفتن را آخر چه سود؟ عاشقی چه هست و چه بود؟ یک حباب است روی سراب؟ یا رویایی کودکانه در خواب؟ بس است این همه شعر را که گفت؟ مست بودم نشنیدم چه گفت. هان فهمیدم چه هستم آری دیدم که دل بستم. صبر کن نرو کمی پیشم بمان این شعر را برایم از نو بخوان. دیدم در کتیبه ی قلبش چیست دیدم فقط یک جمله نیست.

doniaye-tasvir.blogfa.com

...دنیای تصویر خیال ما - کودک بمان !

http://www.doniaye-tasvir.blogfa.com/post-9.aspx

دنیای تصویر خیال ما. هر وقت چارلی چاپلین می بینم یاد این جمله ی معروف اش می افتم :. زندگی در Long shot کمدی و در close up تراژدی است. آن روز هم همین طور بود داشتم چاپلین می دیدم و دوباره یاد این جمله افتادم و دوباره فکر. از این شاخه به شاخه ی دیگر پرواز می کرد تا به شاخه ای رسیدم که چقدر هر چیزی از دور. کنار من محمد ( برادرم ) داشت با سارا ( دختر پسر خاله ام ) بازی می کرد و سؤالی را پرسید. که من درگیرش بودم . گفت : سارا دوست داری بزرگ شی؟ سارا بلافاصله گفت : نه . سارا جان من هم دوست ندارم بزرگ شوی!

doniaye-tasvir.blogfa.com

...دنیای تصویر خیال ما - قاصدک نگران دست ها باش

http://www.doniaye-tasvir.blogfa.com/post-8.aspx

دنیای تصویر خیال ما. قاصدک نگران دست ها باش. کاش نمی فهمیدم چرا می خندی. تو یک زباله ی کامل. تو یک پست شهوت پرست. تو از آن نجاست پست. که از آن آمدی هم کمتر شده ای. این مصیبت کمت نبود. در پس سوگی دیگر باش. می خندم به ریش خویش. که چرا روزی رهگذر پل بودی. می شکنم پیش خویش. از این سراپای شیطانیت. هر چه سرت بلا آمد. که این کمت است. با توام ای نامرد بی شرم. تو را به قاصدک ها چکار؟ از تو بیش از خویش بیزارم. قاصدک نگران دست ها باش. مشت این مرد نامرد جایت نیست. چرا فدا می کنیم گل را برای خار؟ غرق در لجن شهوت.