anjomane-ekman.blogfa.com

my-write.blogfa.com

ღღღ نوشتـهــ هایـــ منـــ ღღღ

http://www.my-write.blogfa.com/1392/11

ღღღ نوشته های من ღღღ. این اولین باره که توی این وبلاگم یه پسته اینجوری میذارم.یعنی پستی که فقط باهاتون حرف بزنم. خوب میخوام چند تا چیز و بهتون بگم:. 1)من میدونم الآن وبلاگم چند تا خواننده ی جدید داره(البته من اینا رو میدونم شاید کسای دیگم باشن لطفا اگه کسه دیگم هست اعلامه وجود کنه :D). اولیش استاده بزرگوارم آقای زارع هستند. و یکی هم آقای شفیع نژاد رئیس ارشاد که آدرس وبلاگمو ازم گرفتند دیگه نمیدونم اومدند یا نه! و چند تا از دوستان. 3)معذذذذذذذذذذذذذذرت میخوام بخاطر تاخیر در آپ های وبلاگم. آدم خواستن آسونه...

my-write.blogfa.com

ღღღ نوشتـهــ هایـــ منـــ ღღღ - جملات تاثیرگذار

http://www.my-write.blogfa.com/category/2

ღღღ نوشته های من ღღღ. زمان را از دست نده و افسوس خوردن را کنار بگذار. خودت را دوباره دریاب و به راهت استوار ادامه بده. هیچوقت برای آغازی نو دیر نیست. شروع کن و تولدی دیگر را مزه مزه کن. مطمئن باش موفقیت ازآن توست. این را برای خودم نوشتم در وصف حال خودمه.واما من دوروزه اعصابم شدیدا. خرده چون هفته پیش تو امتحان ریاضی وقت تموم شد و دو تا سوالم موند برای همین 16گرفتم تازه. دوتا سوال خیلی ساده بودند که منم جوابشون و می دونستم. دیروزم توی امتحان میان ترم زبان فارسی یه سوال و یادم رفته بنویسم. کنیم که روزی نیاد.

my-write.blogfa.com

ღღღ نوشتـهــ هایـــ منـــ ღღღ - لطفا اشکال های متنام بخصوص داستانام و بگید

http://www.my-write.blogfa.com/tag/لطفا-اشکال-های-متنام-بخصوص-داستانام-و-بگید

ღღღ نوشته های من ღღღ. دلم تنگ شده.دلم برای اون سایه تنگ شده. همونی که من خیلی دوسش دارم. همونی که خیلی خوبه. همون سایه رو میگم.همونی که نمازش و تمام و کمال میخونه. همونی که خوب درساشو میخونه. همون سایه ی با اراده همونی که وقتی تصمیم میگرفت. همه کاری میکرد تا رو عهدش با خودش بمونه. ولی این سایه خیلی بد شده. چند وقته دیگه حرفم گوش نمیده.هرچی بهش میگم از فردا دوباره شروع کن. ولی بازم تنبلی و تنبلی و تنبلی. احساس میکنم به یه تغییرات کلی تو زندگیم نیاز دارم. و در مرحله آخر پیش دیگران. هرکسی میتونه برای دل خود...

my-write.blogfa.com

ღღღ نوشتـهــ هایـــ منـــ ღღღ - کودکی

http://www.my-write.blogfa.com/tag/کودکی

ღღღ نوشته های من ღღღ. آیا میدانستید من هم یک زمآنی کودک بودم؟ آیا می دانستید من هم خیلی شب ها با گریه ام مآنع خوابیدن پدرو مآدرم شدم؟ آیا میدانستید من هم یک زمآنی فرشته بودم؟ آیا میدآنستید من هم یک زمآنی فارغ از هر غمی بودم؟ آهکودکی ام کجآیی که دلم برایت خیی ییییلی تنگ شده. کجآیی که باهم بازی کنیم.باهم بخندیم.بآهم بدویم تا ته شآدی ها. ای کآش می شد که منتظرت بآشم.ولی تو رفتی.رفتی برای همیشه. دیگر برنمیگردی.هرچقدرم که منتظرت بآشم.هرچه قدر هم که بهانه گیری ات را بکنم.تو برنمیگردی.شآید. فعلا خداحافظ کودکی ام.

my-write.blogfa.com

ღღღ نوشتـهــ هایـــ منـــ ღღღ - داستان"بی گناهی که با گناه شد"قسمت2

http://www.my-write.blogfa.com/post/18

ღღღ نوشته های من ღღღ. داستانبی گناهی که با گناه شدقسمت2. سلآم دوستآن عزیز تر از جآن.بابت تاخیر در نوشتن ادامه ی داستان معذرت میخوآم. خوب هرچی باشه درگیره امتحاناتیم دیگه.خوب دیگه بیشتر از این منتظرتون نمیذارم بفرمآیید:. ادامه ی داستان"بی گناهی که با گناه شد". سیما انقدر به ساعت خیره شده بود که بی اختیار پلک هایش روی هم افتادند. حدود ساعت 8 صبح بود که سیما از خواب بیدار شد ولی هیچ خبری از مهران نبود. نگرانی اش بیشتر شده بود.بااینکه اخیرا از مهران دل خوشی نداشت ولی اصلا دوست نداشت برایش اتفاقی بیفتد. اشک ه...

my-write.blogfa.com

ღღღ نوشتـهــ هایـــ منـــ ღღღ - داستان عشق بی پایان...

http://www.my-write.blogfa.com/category/1

ღღღ نوشته های من ღღღ. عشق بی پایان.قسمت 2. سارا دستش را دراز کرد و جعبه ای را که در دست مادر بود را از او گرفت. و به سمت اتاقش رفت و روی تختش نشست و آهسته در جعبه را برداشت. درون آن چندتا عکس با یک دفتر خاطرات بود. سارا دفتر را برداشت و آن را ورق زد.بالای اولین صفحه ی آن تاریخ روزی را که با رضا آشنا شده بود نوشته شده بود. او آخرین صفحه ی آن را باز کرد.تاریخ امروز بود.او شروع کرد به خواندن آن:. امروز یک حس خیلی عجیبی داشتم.یه حسی که هیچوقت تا بحال نداشتم. من از این بستری شدن ها نفرت داشتم. دوست داشتم از ن...

my-write.blogfa.com

ღღღ نوشتـهــ هایـــ منـــ ღღღ

http://www.my-write.blogfa.com/1392/09

ღღღ نوشته های من ღღღ. داستانبی گناهی که با گناه شد. دخترک در گوشه ای نشسته بود واز ترس میلرزید و اشک هایش بی اختیار جاری بود. پاهایش را محکم تر بغل کرد و چشم هایش را بست تا سیلی را که روی صورت مادرش می نشست و نبیند. صدای سیلی مثل صدای جیغ گربه ای که دمبش زیر پای کسی گیر کرده باشد دل روژان را به درد می آورد. زن با صدای گرفته اش فریاد زد: بسه دیگه بس کن.تو با چه حقی دست رو من بلند میکنی؟ مرد دستش را بالا آورد تا سیلی دیگری به زن بزند که روژان از جا پرید و به سمت مادرش دوید و جلوی او. گوشه ای پرت کرد. مهران...

my-write.blogfa.com

ღღღ نوشتـهــ هایـــ منـــ ღღღ - موفقیت ازآن ماست...

http://www.my-write.blogfa.com/post/12

ღღღ نوشته های من ღღღ. زمان را از دست نده و افسوس خوردن را کنار بگذار. خودت را دوباره دریاب و به راهت استوار ادامه بده. هیچوقت برای آغازی نو دیر نیست. شروع کن و تولدی دیگر را مزه مزه کن. مطمئن باش موفقیت ازآن توست. این را برای خودم نوشتم در وصف حال خودمه.واما من دوروزه اعصابم شدیدا. خرده چون هفته پیش تو امتحان ریاضی وقت تموم شد و دو تا سوالم موند برای همین 16گرفتم تازه. دوتا سوال خیلی ساده بودند که منم جوابشون و می دونستم. دیروزم توی امتحان میان ترم زبان فارسی یه سوال و یادم رفته بنویسم. من همیشه حاضرم تا.

my-write.blogfa.com

ღღღ نوشتـهــ هایـــ منـــ ღღღ - حرفی با شما...

http://www.my-write.blogfa.com/post/22

ღღღ نوشته های من ღღღ. این اولین باره که توی این وبلاگم یه پسته اینجوری میذارم.یعنی پستی که فقط باهاتون حرف بزنم. خوب میخوام چند تا چیز و بهتون بگم:. 1)من میدونم الآن وبلاگم چند تا خواننده ی جدید داره(البته من اینا رو میدونم شاید کسای دیگم باشن لطفا اگه کسه دیگم هست اعلامه وجود کنه :D). اولیش استاده بزرگوارم آقای زارع هستند. و یکی هم آقای شفیع نژاد رئیس ارشاد که آدرس وبلاگمو ازم گرفتند دیگه نمیدونم اومدند یا نه! و چند تا از دوستان. 3)معذذذذذذذذذذذذذذرت میخوام بخاطر تاخیر در آپ های وبلاگم. امیدوارم از نوشت...

my-write.blogfa.com

ღღღ نوشتـهــ هایـــ منـــ ღღღ - من با نویسنده شدن کلی فاصله دارم

http://www.my-write.blogfa.com/tag/من-با-نویسنده-شدن-کلی-فاصله-دارم

ღღღ نوشته های من ღღღ. دلم تنگ شده.دلم برای اون سایه تنگ شده. همونی که من خیلی دوسش دارم. همونی که خیلی خوبه. همون سایه رو میگم.همونی که نمازش و تمام و کمال میخونه. همونی که خوب درساشو میخونه. همون سایه ی با اراده همونی که وقتی تصمیم میگرفت. همه کاری میکرد تا رو عهدش با خودش بمونه. ولی این سایه خیلی بد شده. چند وقته دیگه حرفم گوش نمیده.هرچی بهش میگم از فردا دوباره شروع کن. ولی بازم تنبلی و تنبلی و تنبلی. احساس میکنم به یه تغییرات کلی تو زندگیم نیاز دارم. و در مرحله آخر پیش دیگران. هرکسی میتونه برای دل خود...