amirmohammad1387.blogfa.com

delsaray.blogfa.com

عشقه - برف زمين آب نشد

http://delsaray.blogfa.com/post-15.aspx

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو. برف زمين آب نشد. مانده تا برف زمين آب شود. مانده تا بسته شود اين. همه نيلوفر وارونه چتر. زير برف است تمناي شنا كردن. و فروغ تر چشم حشرات. و طلوع سر غوك از افق درك حيات. تا سيني ما پر شود از صحبت سمبوسه و عيد. در هوايي كه نه افزايش يك. و نه آواز پري مي رسد از روزن منظومه برف. مانده تا مرغ سرچينه هذياني اسفند صدا بردارد. پس چه بايد بكنم. كه در لخت ترين موسم بي چهچه سال. بهتر آن است كه. روي تنهايي خود نقشه مرغي بكشم. نوشته شده در سه شنبه سوم فروردین ۱۳۸۹ساعت 8:13 توسط سپندار.

delsaray.blogfa.com

عشقه - من و گنجشك

http://delsaray.blogfa.com/post-19.aspx

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو. براي من گنجشك زياد است. به درختان خيابان تو. نوشته شده در دوشنبه سی ام فروردین ۱۳۸۹ساعت 9:33 توسط سپندار. قالب وبلاگ : قالب وبلاگ. بر خاك نمانيد كين خاكدان زمهرير است . بر دل درآييد كين سراي مالامال از بودن سراي مهر است سراي عشق است. سكوتي كه سرشار از ناگفته هايم بود مي شكنم تا فريادم را بشنود تا فرياد سكوتم بشكند و بودنم را از زهدان مادرانه انزوا بزايم. زايشي به لذت هستي در نهايت بودن . و من. ميلاد(صداي يك خبر نگار). چله (سيد قاسم ناظمي). داس و قلم(سخاوت خير خواه).

delsaray.blogfa.com

عشقه - گل سرخ

http://delsaray.blogfa.com/post-17.aspx

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو. بيا تا سر اين كوچه پا سست كنيم. بيا تا افشا كنيم آن پنجره بسته را. و آن مردمان خواب آلودشان را. گل سرخي پرت كنيم. نوشته شده در دوشنبه شانزدهم فروردین ۱۳۸۹ساعت 7:15 توسط سپندار. قالب وبلاگ : قالب وبلاگ. بر خاك نمانيد كين خاكدان زمهرير است . بر دل درآييد كين سراي مالامال از بودن سراي مهر است سراي عشق است. سكوتي كه سرشار از ناگفته هايم بود مي شكنم تا فريادم را بشنود تا فرياد سكوتم بشكند و بودنم را از زهدان مادرانه انزوا بزايم. زايشي به لذت هستي در نهايت بودن . و من.

delsaray.blogfa.com

عشقه - من و او

http://delsaray.blogfa.com/post-6.aspx

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو. من و او چون دو دريچه روبروي هم . نه. من و او چون دو ترانه در يك غم . نه. من و او چون دو كبوتر در حرم . نه. من و او چون دو گل پر شبنم . نه. من و او چون دو نقطه در آغاز . نه. من و او چون دو نقطه در پايان . نه. من و او چون دو خط رو بروي هم . آري. من و او خوب من و او عالي . آري. ولي امروز اين دو خط خسته است. من و او دل به جدايي بسته است. من و او دو خط صبور دو خط. به بي نهايت وصال. ولي امروز اين دو خط را بريد و. نوشته شده در جمعه هجدهم دی ۱۳۸۸ساعت 12:46 توسط سپندار.

delsaray.blogfa.com

عشقه - زندگي زيباست

http://delsaray.blogfa.com/post-9.aspx

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو. گ اهي زندگي به همون سادگيه كه هندسه يكسان نفسهاست. گاهي به همون سختيه كه گذر پيرزن زنبيل به دست از كوچه تنگ. گاهي انقدر دلپذيره كه ديدن باغچه از شيشه مسدود هواپيما. گاهي انقدر زهره كه بوسه جاودانه از لبان مرگ. گاهي آنقدر تلخ و درد كه آغاز فصل سرد. زندگي گاهي سنگيني همون زخمهاييست كه مثل خوره مي خورن آدمو. گاهي به دلپذيريه لحظاتي است كه مادرم مي خندد رعنا هم. گاهي به تنگي چهار زنداني است كه بر هر زندان دو چندان نقب. در هر نقب چندين حجره در هر حجره چندين مرد در زنجير.

delsaray.blogfa.com

عشقه - نوروز اسطوره زايش و رويش دوباره

http://delsaray.blogfa.com/post-14.aspx

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو. نوروز اسطوره زايش و رويش دوباره. نوبهارآمد و آورد گل و ياسمنا. همچون تبت و راغ بسان عدنا. نوروز جلوه ای از جمال بهار آفرین دوست و نمی از دریای زیبایی و کمال اوست. مشتاقان کوی محبوب و سرمستان یاد دوست، هر لحظه در دل بهاری دارند و از. گل واژه ذکرشان، هر دم گلی میشکفد. نوروز بهانه ای است برای جست وجوی جمال یار از پشت چهره زیبای بها. بهار همان خزان دیروز است که چون با دوست هم نفس و همنشین گردید،. خلعت بهار را بر او پوشانند و بهار زیبایی و طراوتش را از آن زیبانگار.

delsaray.blogfa.com

عشقه - بازم دلتنگي

http://delsaray.blogfa.com/post-20.aspx

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو. گفته اند كه باران مي شويد. گرد و غبار نفس و حنجره را. با تكيه بر اين گفته شال و كلاه كردم و بدون شال و كلاه دلتنگيم را برداشتم و. باران خود مسافر دلتنگي است. نوشته شده در دوشنبه ششم اردیبهشت ۱۳۸۹ساعت 9:56 توسط سپندار. قالب وبلاگ : قالب وبلاگ. بر خاك نمانيد كين خاكدان زمهرير است . بر دل درآييد كين سراي مالامال از بودن سراي مهر است سراي عشق است. سكوتي كه سرشار از ناگفته هايم بود مي شكنم تا فريادم را بشنود تا فرياد سكوتم بشكند و بودنم را از زهدان مادرانه انزوا بزايم.

delsaray.blogfa.com

عشقه - پنجره اي رو به بهار

http://delsaray.blogfa.com/post-16.aspx

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو. پنجره اي رو به بهار. و ببین پر زدن بلبل باغ. که شده مست زبوی خوش و جان. وبکش با نفسی تند و عمیق. بوی عطر گل یاس. که حزین بود و نزار. با شکوفایی گل های بهار. دیگر آن سوزش سرمای زمستان. نخورد بر بدن سبز درخت. نکند غنچه گل را پرپر. پرکن از رایحه و. ریه خسته ز سوز و سرما. و ببین در همه جا. و گل پهن شده ست. تک درختی که زسرما بدنش می لرزید. جامه سبز به تن. تنش گرم شده ست. پولکی را که سپید است و قشنگ. یا که زرد است. دست خی اط زمان. روی این جامه سبز. دانه دانه زده با.

delsaray.blogfa.com

عشقه - سلام اول

http://delsaray.blogfa.com/post-3.aspx

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو. زدم شبی در هوس سلام. بانگ رسید کیست آن گفتم من غلام. زبانم گير مي كند زير پايم و چشمانم سكندري مي خورند بر صورت يخ زده نگاه سرخ كودكي آشناي غريب كه منم. سلام اول و اولين سلام. گير مي كنم در هياهوي هوچي مردماني كه وقتي دم نمي زنند، سكوتشان نه از صبر است كه از روي مصلحت، و وقتي مي خروشند فريادشان نه ازبراي گفتن كه خود نماييست و بس. نوشتن،نوشتن و نوشتن. . شايد تنها راه گفتن بي حرف است كه مي ماند كه مرا خالي ميكند كه دوستانم را ياد. اين سراي سراي دل باشد و . فراخوان مي نهم براي ...