amirasi.blogfa.com

ragbarepaeeziii.blogfa.com

رگبار پاییزی - تولد من غروب روزهای جوانیم است .

http://www.ragbarepaeeziii.blogfa.com/post-27.aspx

خدا همانی ست که ما می خواهیم ، کاش ما هم همانی بودیم که خدا می خواست . تولد من غروب روزهای جوانیم است . غروب شد .آسمان که گرفت ، کودک ی گریست . محو شد صدای گ ریه اش میان هیاهوی آدم ها. خدا را که دید ، عاشق شد ، خندید ، سالهائی سخت گذشت ، درس ها آموخت ، جوان شد . چیزی نمانده به غ روب 26 سالگیم . نوشته شده در یکشنبه ۲ آبان۱۳۸۹ساعت 7:24 توسط هستی. گمشده ی محله ها. پشت پا خورده ترین صداى شهر بى صدا. پراز سوال بى جواب. صدتا جاده رو دیوار نقاشى كردم توى خواب. اونور پرده هاى رنگ. خونه به دوش وخسته.

ragbarepaeeziii.blogfa.com

رگبار پاییزی - تقدیم به همسر نازنینم .

http://www.ragbarepaeeziii.blogfa.com/post-40.aspx

خدا همانی ست که ما می خواهیم ، کاش ما هم همانی بودیم که خدا می خواست . تقدیم به همسر نازنینم . وقتی نگاه ت میکنم. زمستان را برایم تداعی میکنی. س پیدی جهان را. انعکاس نور شفاف خورش ید بر روی س طوح برفی را. بادهای سرکش اس فند را که با خود میبرند هر آنچه آلودگیست! و با خود می آورند هرچه روح زندگیست. تف اوت بین تو و زمستان این است :. که قلب تو گ رم است حتی داغ تر از خورشید در اواسط مرداد! دوست دارم همیشه برای من زمستان باشی. س فید و پاک. نورانی و پر تلئلو. همیشه برایم یاد آور فصل دوست داشتنیم باش ولی هیچ گاه.

ragbarepaeeziii.blogfa.com

رگبار پاییزی - شکوفه نارنج

http://www.ragbarepaeeziii.blogfa.com/post-36.aspx

خدا همانی ست که ما می خواهیم ، کاش ما هم همانی بودیم که خدا می خواست . هنگامه شکوفه نارنج بود و من. با یاد دستهای تو. تن را به آن طبیعت عطرآگین. جان را به دست عشق سپردم. با یاد دستهای تو ناگاه. بوسیدم و به سینه فشردم. نوشته شده در دوشنبه ۲۲ آذر۱۳۸۹ساعت 8:44 توسط هستی. گمشده ی محله ها. پشت پا خورده ترین صداى شهر بى صدا. پراز سوال بى جواب. صدتا جاده رو دیوار نقاشى كردم توى خواب. اونور پرده هاى رنگ. عمریه كه دلخوشیم به این دروغاى قشنگ. خونه به دوش وخسته. توى چارراهى كه از چهارطرف بن بسته. هفته دوم دی ۱۳۸۹.

ragbarepaeeziii.blogfa.com

رگبار پاییزی - چه کسی کشت مرا ؟

http://www.ragbarepaeeziii.blogfa.com/post-28.aspx

خدا همانی ست که ما می خواهیم ، کاش ما هم همانی بودیم که خدا می خواست . چه کسی کشت مرا؟ همه با آينه گفتم ، آری. همه با آينه گفتم ، که خموشانه مرا می پاييد ،. گفتم ای آينه با من تو بگو. چه کسی بال خي الم را چيد؟ چه کسی صندوق جادويی انديشه من غ ارت کرد؟ چه کسی خرمن رويايی گل های مرا داد به باد؟ سر انگشت بر آيينه نهادم پرسان :. چه کس آخر چه کسی کشت مرا. که نه دستی به مدد از سوی ياری برخاست. نه کسی را خبری شد نه هياهويی در شهر افتاد؟ اشک بر ديده به تاريکی آغاز غ روب. بی صدا بر دل م انگشت نهاد. گمشده ی محله ها.

ragbarepaeeziii.blogfa.com

رگبار پاییزی - رقیب

http://www.ragbarepaeeziii.blogfa.com/post-31.aspx

خدا همانی ست که ما می خواهیم ، کاش ما هم همانی بودیم که خدا می خواست . غنچ ه را بلبل گفت: به چه مینازی تو؟ چند روزی گ لکی ناز شوی! چون بخوانم، غ رق آواز شوی! زنده زنده، پ رپ رت چون کردند. یاد من باش رق یب! غنچ ه دق کرد و نوشت:. مرگ را عاشقم و خار به پهلو زدهام! م ردن و پژمردن ، بهتر از آنکه ش و م. گ ل پ رپ ر شدهی خاطرهی جغد خوشآوازی شوم. نوشته شده در پنجشنبه ۲۰ آبان۱۳۸۹ساعت 7:53 توسط هستی. گمشده ی محله ها. پشت پا خورده ترین صداى شهر بى صدا. پراز سوال بى جواب. صدتا جاده رو دیوار نقاشى كردم توى خواب.

ragbarepaeeziii.blogfa.com

رگبار پاییزی - اندوه

http://www.ragbarepaeeziii.blogfa.com/post-35.aspx

خدا همانی ست که ما می خواهیم ، کاش ما هم همانی بودیم که خدا می خواست . نه چراغ چشم گرگي پير. نه نفسهاي غريب كارواني خسته و گمراه. مانده دشت بيكران خلوت و خاموش. زير باراني كه ساعتهاست مي بارد. در شب ديوانه ي غمگين. كه چو دشت او هم دل افسرده اي دارد. در شب ديوانه ي غمگين. مانده دشت بيكران در زير باران ، آهن ، ساعتهاست. همچنان مي بارد اين ابر سياه ساكت دلگير. نه صداي پاي اسب رهزني تنها. نه صفير باد ولگردي. نه چراغ چشم گرگي پير. نوشته شده در پنجشنبه ۱۱ آذر۱۳۸۹ساعت 8:9 توسط هستی. گمشده ی محله ها.

ragbarepaeeziii.blogfa.com

رگبار پاییزی - پری کوچک غمگین ...

http://www.ragbarepaeeziii.blogfa.com/post-30.aspx

خدا همانی ست که ما می خواهیم ، کاش ما هم همانی بودیم که خدا می خواست . پری کوچک غمگین . می شناسم كه در اقیانوسی مسكن دارد. و دلش را در یك نی لبك چوبین. می ن وازد آرام آرام. از یك بوس ه می میرد. و سحرگاه از یك بوس ه به دنیا خواهد آمد . نوشته شده در دوشنبه ۱۷ آبان۱۳۸۹ساعت 7:34 توسط هستی. گمشده ی محله ها. پشت پا خورده ترین صداى شهر بى صدا. پراز سوال بى جواب. صدتا جاده رو دیوار نقاشى كردم توى خواب. اونور پرده هاى رنگ. عمریه كه دلخوشیم به این دروغاى قشنگ. خونه به دوش وخسته. توى چارراهى كه از چهارطرف بن بسته.

ragbarepaeeziii.blogfa.com

رگبار پاییزی

http://www.ragbarepaeeziii.blogfa.com/89101.aspx

خدا همانی ست که ما می خواهیم ، کاش ما هم همانی بودیم که خدا می خواست . در این زمانه هیچکس خودش نیست . در این زمانه هیچکس خودش نیست. کسی برای یک نف س خودش نیست. همین دمی که رفت و ب ازدم شد. نفس نفس، نفس نفس خ. وا که عین عش. ره که خود با ه. دای ما اگر که در خ. داست ، پس خودش نیست. دلی که گرد خوی. در یک مگس ، خودش نیست. مگس ، به هرکج. س ، خودش نیست. تو ای من، ای عق. اگرچه بر تو راه پی. مام درد ما هم. ن و بس ، خودش نیست. نوشته شده در شنبه ۴ دی۱۳۸۹ساعت 11:57 توسط هستی. ای کاش کمی بیدار تر بودی! گمشده ی محله ها.

ragbarepaeeziii.blogfa.com

رگبار پاییزی - با هر خداحافظی ...

http://www.ragbarepaeeziii.blogfa.com/post-37.aspx

خدا همانی ست که ما می خواهیم ، کاش ما هم همانی بودیم که خدا می خواست . با هر خداحافظی . کم کم تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست. و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت. اینکه عش ق تکیه کردن نیست. و رفاق ت ، اطمینان خاطر. و یاد میگیری که بوس ه ها قرارداد نیستند. و ه دیه ها ، عهد و پیمان معنی نمیدهند. و شکستهایت را خواهی پذیرفت. سرت را بالا خواهی گرفت با چشم های باز. با ظ رافتی زنانه و نه اندوهی کودکانه. و یاد میگیری که همه ی راههایت را همین امروز بسازی. که خاک فردا برای خیال ها مطمئن نیست. کم کم یاد میگیری.

ragbarepaeeziii.blogfa.com

رگبار پاییزی - گور کن !

http://www.ragbarepaeeziii.blogfa.com/post-26.aspx

خدا همانی ست که ما می خواهیم ، کاش ما هم همانی بودیم که خدا می خواست . دلیل شکست را بنویس. تمام تجربه هایی که هست را بنویس. خدا که نیست خودت را به جای او بگذار. و حکم خشکی این خاک پست را بنویس. نهال تازه ای از جنس کاکت وس بکار. و فصل عاشقی خار و دست را بنویس. ابر خودش را به خ واب ناز زده. چه روزگ ار غریبی چقدر دلگی رم. که دارم از غم گل های م رده می میرم. تمام مشکل از این دست هاست می دانم. از این زمختی بی اختیار و واگیرم. که خنده دار ترین کار باغب ان شدن است. که گ ورکن شدم از باغب ان شدن سیرم. یه اتفاق سا...