pesariazkashaneh.blogfa.com
سید علی ضیا، پسری از کاشانه
http://pesariazkashaneh.blogfa.com/author/pesariazkashaneh
سید علی ضیا، پسری از کاشانه. کمی تا قسمتی ابریست چشمان تو انگاری. سوارانی که درراهندمیگویند می باری. توراچون لحظه های آفتابی دوستت دارم. مبادا شعله هایم را به دست بادبسپاری. مبادابعداز آن دیدارهای خیس ورویایی. مرا درحسرت چشمان ناز خویش بگذاری. زمستان بودوسرمایی تنم را سخت می لرزاند. ومن درخواب دیدم دردلم خورشیدمی کاری. هواسرداست ونعش صبح روی جاده می رقصد. عطش دارم بگو: کی بردلم یک ریز می باری؟ با تو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند. با تو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند. یعنی چه این تنهایی.
pesariazkashaneh.blogfa.com
سید علی ضیا، پسری از کاشانه - فیلم : راهکارهای طنز «علی ضیا» برای مقابله با سیل در کشور!
http://pesariazkashaneh.blogfa.com/post/1057
سید علی ضیا، پسری از کاشانه. کمی تا قسمتی ابریست چشمان تو انگاری. سوارانی که درراهندمیگویند می باری. توراچون لحظه های آفتابی دوستت دارم. مبادا شعله هایم را به دست بادبسپاری. مبادابعداز آن دیدارهای خیس ورویایی. مرا درحسرت چشمان ناز خویش بگذاری. زمستان بودوسرمایی تنم را سخت می لرزاند. ومن درخواب دیدم دردلم خورشیدمی کاری. هواسرداست ونعش صبح روی جاده می رقصد. عطش دارم بگو: کی بردلم یک ریز می باری؟ با تو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند. با تو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند. یعنی چه این تنهایی.
pesariazkashaneh.blogfa.com
سید علی ضیا، پسری از کاشانه - برانکو
http://pesariazkashaneh.blogfa.com/tag/برانکو
سید علی ضیا، پسری از کاشانه. کمی تا قسمتی ابریست چشمان تو انگاری. سوارانی که درراهندمیگویند می باری. توراچون لحظه های آفتابی دوستت دارم. مبادا شعله هایم را به دست بادبسپاری. مبادابعداز آن دیدارهای خیس ورویایی. مرا درحسرت چشمان ناز خویش بگذاری. زمستان بودوسرمایی تنم را سخت می لرزاند. ومن درخواب دیدم دردلم خورشیدمی کاری. هواسرداست ونعش صبح روی جاده می رقصد. عطش دارم بگو: کی بردلم یک ریز می باری؟ با تو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند. با تو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند. یعنی چه این تنهایی.
pesariazkashaneh.blogfa.com
سید علی ضیا، پسری از کاشانه - مهدی طارمی
http://pesariazkashaneh.blogfa.com/tag/مهدی-طارمی
سید علی ضیا، پسری از کاشانه. کمی تا قسمتی ابریست چشمان تو انگاری. سوارانی که درراهندمیگویند می باری. توراچون لحظه های آفتابی دوستت دارم. مبادا شعله هایم را به دست بادبسپاری. مبادابعداز آن دیدارهای خیس ورویایی. مرا درحسرت چشمان ناز خویش بگذاری. زمستان بودوسرمایی تنم را سخت می لرزاند. ومن درخواب دیدم دردلم خورشیدمی کاری. هواسرداست ونعش صبح روی جاده می رقصد. عطش دارم بگو: کی بردلم یک ریز می باری؟ با تو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند. با تو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند. یعنی چه این تنهایی.
pesariazkashaneh.blogfa.com
سید علی ضیا، پسری از کاشانه - علی ضیا
http://pesariazkashaneh.blogfa.com/tag/علی-ضیا
سید علی ضیا، پسری از کاشانه. کمی تا قسمتی ابریست چشمان تو انگاری. سوارانی که درراهندمیگویند می باری. توراچون لحظه های آفتابی دوستت دارم. مبادا شعله هایم را به دست بادبسپاری. مبادابعداز آن دیدارهای خیس ورویایی. مرا درحسرت چشمان ناز خویش بگذاری. زمستان بودوسرمایی تنم را سخت می لرزاند. ومن درخواب دیدم دردلم خورشیدمی کاری. هواسرداست ونعش صبح روی جاده می رقصد. عطش دارم بگو: کی بردلم یک ریز می باری؟ با تو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند. با تو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند. یعنی چه این تنهایی.
pesariazkashaneh.blogfa.com
سید علی ضیا، پسری از کاشانه -
http://pesariazkashaneh.blogfa.com/post/93
سید علی ضیا، پسری از کاشانه. کمی تا قسمتی ابریست چشمان تو انگاری. سوارانی که درراهندمیگویند می باری. توراچون لحظه های آفتابی دوستت دارم. مبادا شعله هایم را به دست بادبسپاری. مبادابعداز آن دیدارهای خیس ورویایی. مرا درحسرت چشمان ناز خویش بگذاری. زمستان بودوسرمایی تنم را سخت می لرزاند. ومن درخواب دیدم دردلم خورشیدمی کاری. هواسرداست ونعش صبح روی جاده می رقصد. عطش دارم بگو: کی بردلم یک ریز می باری؟ با تو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند. با تو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند. یعنی چه این تنهایی.
pesariazkashaneh.blogfa.com
سید علی ضیا، پسری از کاشانه - پسری از کاشانه
http://pesariazkashaneh.blogfa.com/tag/پسری-از-کاشانه
سید علی ضیا، پسری از کاشانه. کمی تا قسمتی ابریست چشمان تو انگاری. سوارانی که درراهندمیگویند می باری. توراچون لحظه های آفتابی دوستت دارم. مبادا شعله هایم را به دست بادبسپاری. مبادابعداز آن دیدارهای خیس ورویایی. مرا درحسرت چشمان ناز خویش بگذاری. زمستان بودوسرمایی تنم را سخت می لرزاند. ومن درخواب دیدم دردلم خورشیدمی کاری. هواسرداست ونعش صبح روی جاده می رقصد. عطش دارم بگو: کی بردلم یک ریز می باری؟ با تو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند. با تو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند. یعنی چه این تنهایی.
pesariazkashaneh.blogfa.com
سید علی ضیا، پسری از کاشانه - چندتاعــــــــــــــــکس شیک!!
http://pesariazkashaneh.blogfa.com/post/1055
سید علی ضیا، پسری از کاشانه. کمی تا قسمتی ابریست چشمان تو انگاری. سوارانی که درراهندمیگویند می باری. توراچون لحظه های آفتابی دوستت دارم. مبادا شعله هایم را به دست بادبسپاری. مبادابعداز آن دیدارهای خیس ورویایی. مرا درحسرت چشمان ناز خویش بگذاری. زمستان بودوسرمایی تنم را سخت می لرزاند. ومن درخواب دیدم دردلم خورشیدمی کاری. هواسرداست ونعش صبح روی جاده می رقصد. عطش دارم بگو: کی بردلم یک ریز می باری؟ با تو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند. با تو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند. یعنی چه این تنهایی.
pesariazkashaneh.blogfa.com
سید علی ضیا، پسری از کاشانه - بلاگفا
http://pesariazkashaneh.blogfa.com/tag/بلاگفا
سید علی ضیا، پسری از کاشانه. کمی تا قسمتی ابریست چشمان تو انگاری. سوارانی که درراهندمیگویند می باری. توراچون لحظه های آفتابی دوستت دارم. مبادا شعله هایم را به دست بادبسپاری. مبادابعداز آن دیدارهای خیس ورویایی. مرا درحسرت چشمان ناز خویش بگذاری. زمستان بودوسرمایی تنم را سخت می لرزاند. ومن درخواب دیدم دردلم خورشیدمی کاری. هواسرداست ونعش صبح روی جاده می رقصد. عطش دارم بگو: کی بردلم یک ریز می باری؟ با تو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند. با تو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند. یعنی چه این تنهایی.
pesariazkashaneh.blogfa.com
سید علی ضیا، پسری از کاشانه - عکس های اختصاصی !!
http://pesariazkashaneh.blogfa.com/post/1056
سید علی ضیا، پسری از کاشانه. کمی تا قسمتی ابریست چشمان تو انگاری. سوارانی که درراهندمیگویند می باری. توراچون لحظه های آفتابی دوستت دارم. مبادا شعله هایم را به دست بادبسپاری. مبادابعداز آن دیدارهای خیس ورویایی. مرا درحسرت چشمان ناز خویش بگذاری. زمستان بودوسرمایی تنم را سخت می لرزاند. ومن درخواب دیدم دردلم خورشیدمی کاری. هواسرداست ونعش صبح روی جاده می رقصد. عطش دارم بگو: کی بردلم یک ریز می باری؟ با تو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند. با تو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند. یعنی چه این تنهایی.