aban72.persianblog.ir

nazaninebaba.persianblog.ir

لباس شب - نازنين بابا

http://nazaninebaba.persianblog.ir/post/98

1587;ه‌شنبه ٢٧ آذر ،۱۳۸٦. این عکسهای لباس شب جیگراها رو نه بخاطر خاله فرشته ( که اگه عکس جیگراشو میخواد یه بار دیگه میاد خونه ما ، که ما گروگان نگه میداریم ، که ما برای آوردن مهمون به خونمون به زور متوسل میشیم ) که فقط به خاطر خاله فرزانه ( که خاله واقعی واقعیه و ما اگر چه از خاله نزدیکتریم ولی بهر حال عنوان اونو یه جورایی کش رفتیم ) اینجا میذارم . فرزانه جون هر چقدر میخوای حسودی کن ، حق داری. امیدوارم زودتر این چند ماه طی بشه و توام بتونی این جیگرا رو از نزدیک ببینی. حیف از یکسری عکسها که نتونستم بذارم.

nazaninebaba.persianblog.ir

نوروز ۸۶ - نازنين بابا

http://nazaninebaba.persianblog.ir/post/85

1740;کشنبه ۱٩ فروردین ،۱۳۸٦. اول از همه یه توضیح کوچیک بدم که در راستای تاخیرهای مامان فرناز در سال گذشته( که امید میره در سال جدید تکرار نشه) یکی دو تا از پست ها عقب جلو بود . مثلا همین مورد آخر که می می نازنین زیر بالش چی کار میکرد؟ واسه اینکه نازنین بعد از سفر کیش می می شو گاز زده بود ولی خبرش زودتر از خبر سفر منتشر گردید. با عرض معذرت. خب اول از همه عکس سفره هفت سین امسال رو که با نازنین چیدم ببینین:. ولی نازنین یه دقیقه هم بند نشد تا دم سفره ازش یه عکس درست حسابی بگیرم. یکی از اهداف مهم من در این سف...

nazaninebaba.persianblog.ir

تولد جیگرای خاله سیما مبارک - نازنين بابا

http://nazaninebaba.persianblog.ir/post/99

1583;وشنبه ۸ بهمن ،۱۳۸٦. تولد جیگرای خاله سیما مبارک. وقتی تاریخ بالای این صفحه رو دیدم واقعا جا خوردم . از چی؟ اینقدر ما این چند وقته چه از بابت فکر و خیالهای خودم و چه از بابت جابجایی ساختمانمون به برج درگیری داشتم واقعا فرصت نشد بیام اینجا و به همه دوستانی که بی صبرانه در انتظار تولدجیگرای خاله سیما بودن این خبر پر از شادی رو اعلام کنم. امیدوارم بعد از گذشت شش روز بازم اولین کسی باشم که بنوعی از این مکان این خبر رو به همه دوستان منتظر در این سوی آب و آن سوی آبها میرسونم. امیر علی ماه ما.

nazaninebaba.persianblog.ir

آلبوم تصویری چند ماه غیبت - نازنين بابا

http://nazaninebaba.persianblog.ir/post/100

1583;وشنبه ٢٧ خرداد ،۱۳۸٧. آلبوم تصویری چند ماه غیبت. این مطلب پس از مدتها در ساعت یک نیمه شب چهارشنبه ۱۲ تیر پس از روزها و شبها کلنجار با اینترنت بی سرعت منزل از حالت پیش نویس به منتشر تغییر یافت. نازنین و آدم برفی. شیر دادن نازنین به بچه اش. نازنین و هوراد جیگر خاله ندا ( این اولین عکس هوراد در این وبلاگه البته بعد از عکس تولدش) این جیگر طلای علامت سوالی ما رو میبینین. عکس های سال نو پس از گذشت ۳ماه و ۱۲ روز. عید امسال در دریاکنار. آخ که چه ذوقی میکرد این پایین وقتی عروسک نارنجیه راه میرفت ( جان ).

nazaninebaba.persianblog.ir

مامان جون روزت مبارک - نازنين بابا

http://nazaninebaba.persianblog.ir/post/90

1588;نبه ۱٦ تیر ،۱۳۸٦. مامان جون روزت مبارک. روز چهارشنبه که رفتم دنبال نازنین ، همین که گذاشتمش رو صندلی ماشین و هنوز در رو نبسته بودم ، بهم گفت : مامان جون روزت مبارک. اینقدر هیجان زده شده بودم که نمی دونستم چیکار کنم . فقط گفتم مرسی عزیزم و برگشتم تا با ایماء و اشاره به دو تا از دوستام که داشتن بچه هاشون رو سوار ماشین میکردن این خبر بنظر خودم مهم رو بدم. انگار نازنینم داره بزرگ میشه ها. هیجانه هنوز هم فروکش نکرده ها. البته نازنین پنجشنبه به مامانیش و جمعه به مادرجونش هم این روز بزرگ رو تبریک گفت .

nazaninebaba.persianblog.ir

مهمونی - نازنين بابا

http://nazaninebaba.persianblog.ir/post/91

1740;کشنبه ۱٧ تیر ،۱۳۸٦. دیروز نگفتم نازنینم داره بزرگ میشه؟ اینم نتیجه اش :. دیروز از شهروند یه ماشین پلیس با یه قوری پر از فنجون ، نعلبکی و قاشق چنگال برداشت و خلاصه بهانه ای شد که بدون من بره تو اتاقش و یه نیم ساعتی به حال خودش بازی کنه و واسه بچه هاش چایی درست کنه. بعد از اینکه تند تند کارامو کردم دلم طاقت نیاورد و رفتم در اتاقش در زدم و گفتم نازنین! اون فنجون سمت راستیه مال منه. نوشته شده در ساعت ۱:٤٩ ‎ب.ظ توسط فرناز. پيام هاي ديگران . عشق مامان و بابا.

nazaninebaba.persianblog.ir

تولد هوراد ( پسر گل خاله ندا ) - نازنين بابا

http://nazaninebaba.persianblog.ir/post/86

1588;نبه ۱٢ خرداد ،۱۳۸٦. تولد هوراد ( پسر گل خاله ندا ). خاله فرشته میگه : سالی که نکوست از بهارش پیداست . بهار ما که نکو نبود و با خیلی فراز و نشیب های سخت همراه بود که بهتردیدم نیام تا نگم. ولی باز خدا رو شکر چون میتونست بدتر از این هم باشه. امیدوارم بعد از این نکوی نکو باشه. خدا به همه همه همه سلامتی سلامتی و باز هم سلامتی و بعد از اون آرامش بده. خدا سلامتی کامل رو به مامانی نازنینم برگردونه . انشاا. با این همه تاخیر منتظر بودم تا با یه خبر خیلی خوب بیام که شاید جبران کرده باشم. پيام هاي ديگران .

nazaninebaba.persianblog.ir

خاله پريسا از فرنگ اومده بود - نازنين بابا

http://nazaninebaba.persianblog.ir/post/89

1588;نبه ٩ تیر ،۱۳۸٦. خاله پريسا از فرنگ اومده بود. هفته قبل نه ، هفته قبل ترش خاله پریسا ( دوست دوران دبیرستان من ، مامان فرناز) به همراه دختر مثل ماهش پارمیس جون. میبینین هزار ماشاا. چه دختریه . مثل ماه. البته پریسا پسر نازش آدرین رو نیاورده بود چون ترسیده بود اذیت کنه ولی هفته بعدش که من و حمیرا رفتیم خونه مامان پریسا دیدم بابا ماشاا. عجب بچه ناز و آرومیه دو ساعتی که ما اونجا بودیم صدا از این بچه در نیومد واسه خودش بازی میکرد و ماشاا. چقدر هم فرز و زرنگ بود. از طرف نازنین : خاله حمیرا دست شما درد نکنه.

nazaninebaba.persianblog.ir

اين پست بالاخره كامل شد - نازنين بابا

http://nazaninebaba.persianblog.ir/post/96

1740;کشنبه ۱۱ آذر ،۱۳۸٦. اين پست بالاخره كامل شد. من میدونم چرا دیر اینجا رو آپ دیت میکنم . واسه اینکه بعد کلی تاخیر هر وقت میام اینقدر. مطلب و عکس دارم که نوشتن و تکمیل یه پست سه چهار روزی وقتمو میگیره و وقتی هم که. تموم میشه مثل اینه که کوه کنده باشم . اینه که میرم تو دوران استراحت و دفعه بعد بازم روز از. نو ، روزی از نو. این عکس ذوق نازنین بمناسبت میز و صندلی دار شدنشه که بازم دست خاله بهنازش درد نکنه. با خرده فرمایشهای من. به تلفظ داماد دقت شود ) آخرش من خواهر عروس رو نیم ساعتی جای. چه عروس خانمی بود.

nazaninebaba.persianblog.ir

سفر کيش - نازنين بابا

http://nazaninebaba.persianblog.ir/post/84

1588;نبه ۱۱ فروردین ،۱۳۸٦. گفته بودم که میام و تند تند پست های عقب افتاده رو جبران میکنم. خوب ما قبل عید با تلاشهای بی وقفه اینجانب (مامان فرناز) یه توره سه شب و چهار روز رفتیم هتل داریوش کیش که واقعا جاتون خالی بود تو همه قسمتهاش ( چون اگه بخوام تفکیک کنم خیلی منصفانه نیست. فقط بگم که قیافه من و صد البته باباش اینجوری شده بود. اول که رسیدیم هتل تو لابیش اینقدر ذوق کرده بود که رو قالیچه چهار دست و پا راه میرفت. بعد هی میگفت مامان اینجا خونمونه. خلاصه در بدو ورود حسابی آبروریزی کرد. اینجا هم وسط دوچرخه سو...