4me.blogsky.com

pi.blogfa.com

پرنیان سرد - خودم

http://pi.blogfa.com/cat-12.aspx

حتی روز اول هزارسالگی هم، یک روز جدید است. در تمام رابطههایی که طولانی و کوتاه پشت سر گزاشتهام، هیچوقت احساس نکردهام طرف مقابل نسبت به من علاقهای عمیق دارد. بهجز ابراز علاقه زبانی، که آنهم بسیار محدود بوده، یک حس درونی از رفتار و نگاه طرف مقابلت که روی دلت بنشیند، و احساس کنی که تمام تمرکزش بر روی توست، و فقط بار وجود تو را میخواهد. جمعه هشتم مرداد ۱۳۹۵. لیاقت شعورش همین است. اصلا من را چه به ارتباط با چنین انسان متحجر و دونی! بلی سنت کهن دنیا. باز به وقوع پیوست. و کشتی جوان عاشق فقیر، باز به گل ...حالا ...

inmorix.persianblog.ir

نقطه آبی رنگ پریده - دستنوشته های اینموریکس

http://inmorix.persianblog.ir/post/45

وجدانم را محاکمه می کنم! جهان از دید من. نقطه آبی رنگ پریده. مدیریت از نقطه صفر. کتاب صوتی.Audio book. انسان هستم یا پروانه؟ ا ی ن ج ا م دوباره! من و شب و خورشید(بنفشه). چند قدم نزدیکتر به خدا(یاسمن). عشق و دلدادگی (ساراناز). دانشگاه با طعم باران(نیلو). باشگاه مدیران و متخصصان. نقطه آبی رنگ پریده. نویسنده: inmorix - جمعه ۱۳۸٧/۱۱/۱۸. اکثر اوقاتی که سوار هواپیما میشم. اگه کنار پنجره نشسته باشم. فکر میکنی میبینی که توی همین خونه ها و تو وجود همین سر سوزنها. چقدر امید و آرزو و غم و شادی و محبت و. نجاییم....

inmorix.persianblog.ir

آدمها - دستنوشته های اینموریکس

http://inmorix.persianblog.ir/post/68

وجدانم را محاکمه می کنم! جهان از دید من. نقطه آبی رنگ پریده. مدیریت از نقطه صفر. کتاب صوتی.Audio book. انسان هستم یا پروانه؟ ا ی ن ج ا م دوباره! من و شب و خورشید(بنفشه). چند قدم نزدیکتر به خدا(یاسمن). عشق و دلدادگی (ساراناز). دانشگاه با طعم باران(نیلو). باشگاه مدیران و متخصصان. نویسنده: inmorix - یکشنبه ۱۳٩۱/٧/٩. گاهی بعضی ها با ما جور در می آیند، اما همراه نمی شوند، گاهی نیز آدم هایی را می یابیم که با ما همراه می شوند اما جور در نمی آیند. بعضی وقت ها آدم هایی را دوست داریم. گاه ما برای یافتن گمشده خویش،.

alivingbeing.blogsky.com

یک موجود زنده

http://alivingbeing.blogsky.com/page/3

در حال بارگذارى . شنبه 17 آبان 1393، 02:46 ب.ظ. دانههای برف از چشمانت میبارند بر صورتم و استعارهی مستعمل و معمول باران را از هم میدرند. اینجا، جایی برای باران نیست. سرمای گونههایمان که بخار نفسها را به پنجههای خزندهی یخ تبدیل میکنند، باران که سهل است، تگرگ را هم از پای در میآورند. تیشه میزنم به قلب تو و زادههای درد را در رگهایت میبینم که میخزند آرام آرام تا بالای گلویات و آنجا، یکجایی همانجا که خانهی همیشهگی بغضهای تو هستند، به هم میرسند و با هم مجلس عزای اشکهایت را برگزار میکنند. آرام میخوانیم. آرام.

alivingbeing.blogsky.com

یک موجود زنده

http://alivingbeing.blogsky.com/page/78

در حال بارگذارى . شنبه 12 مرداد 1387، 01:54 ق.ظ. فقط به ترکیب ماراتنوار توجه کنید! خدایی صفا می کنید این واژهسازی رو؟ از دیشب که نخوابیدم بگیر بیا جلو تا صبحونه ساعت 5 صبح. تو این فاصله که داشتیم مگس می شمردیم و پارهای چت مینمودیم البت، لذا جزو ماراتن در نظر نگیرینش. اما از ساعت 5.5 تا خود یک و نیم داشتم عین یکی از مخلوقات زبون بسته خدا روی پروژه دانشگاهم کار میکردم. بعد ساعت یک و نیم ناهار خوردم و تا پنج بعد از ظهر دوباره رفتم سر کار. بعد پنج یه چرت کوتاه سه ساعته (. اومد دستگاه بالا، دیدم بله! آخرشم می...

alivingbeing.blogsky.com

تو را گم می‌کنم ... - یک موجود زنده

http://alivingbeing.blogsky.com/1393/08/28/post-387/تو-را-گم-می‌کنم-

در حال بارگذارى . تو را گم میکنم . چهارشنبه 28 آبان 1393، 12:40 ق.ظ. مینویسم. میخورم. میخوابم. نفس میکشم. به تو فکر میکنم. به تو فکر نمیکنم. تو را در میان افکارم در گوشهای، چیزی مثل یک جعبهی سفیدرنگ و نرم و گرم، میگذارم و به تو فکر نمیکنم. هر لحظه، هر روز، هر ساعت، هر دقیقه، هر ثانیه، به تو فکر نمیکنم. دست میکشم روی لبهایت و خطم نمیتواند نرمیشان را . سردیشان را نشانم دهد. پاک کنی بر میدارم و صورتات را پاک میکنم. پاک نمیشود. خطهای خمیده انگار توی کاغذ به آن خوبی که فکر میکردم نمیشوند. نوشته شده توس ط: مردک.

alivingbeing.blogsky.com

it's been that kind of week - یک موجود زنده

http://alivingbeing.blogsky.com/1393/09/24/post-390/it-s-been-that-kind-of-day

در حال بارگذارى . Its been that kind of week. دوشنبه 24 آذر 1393، 12:20 ب.ظ. مقابل درب دانشگاه ایستادهام. کارهای اداری زیادی دارم که باید انجام دهم. درب دانشگاه را نگاه میکنم. نگهبان نشسته پشت میزش و کارت بچهها را چک میکند. نگهبان میخواهد کارتم را ببیند. کارتم را گم کردهام. جلوی ورودم را میگیرد. با او دعوایم میشود. به هم بد و بیراه میگوییم. کاغذهای روی میزش را میریزم زمین و از نگهبانی میروم بیرون و در را پشت سرم میکوبم. از پلهها میدوم بالا. مسؤول آموزش درب اتاقش را قفل کرده و رفته. ناسزایی میگویم...از رو...

alivingbeing.blogsky.com

گذشت - یک موجود زنده

http://alivingbeing.blogsky.com/1393/09/06/post-388/گذشت

در حال بارگذارى . پنجشنبه 6 آذر 1393، 10:31 ب.ظ. زمان مسخرهی حرفها گذشت. ببین حدیث کبکها و برفها گذشت. غریب ماندهایم در زمان رفتنمان. که وقت پر شدن ظرفها گذشت. شگفت بود ماه مهری که رفت. ولیک آمده آبان، شگرفها گذشت. هزار واژه و فعلی که صرف کردهایم. برای شخص شخیصت چه صرفها گذشت. اگر به سنگ میزنی تو بر سر من. زمان بازی ما در برفها گذشت. گذشت حرف بود و گذشت حرف ما. زمان مسخرهی حرفها گذشت. نوشته شده توس ط: مردک. Its been that kind of week. تو را گم میکنم . من روی ماه زندگی کردهام. Designed by: A Living Being.

pi.blogfa.com

پرنیان سرد - این وبلاگ لعنتی

http://pi.blogfa.com/post-235.aspx

جمعه شانزدهم مرداد ۱۳۹۴. چيزهاى زيادى به انسان مىآموزد،. بگذار من نادان بمانم. حتی روز اول هزارسالگی هم، یک روز جدید است. Freedom to love for all. وبازهم هیچگاه تنها نخواهی ماند. دنیای صفر و یک. آی ال ان جی سی. دانلود ساند و موزیک. من، رابطه، ضرر، یاس و هنر. بعد از شب هزار و یکم. هرزگیهای یک ذهن دگراندیش. شمال غربی جنوب شرقی. زنی در آستانه فروپاشی ذهنی. دوردست ترين جاي جهان. سرسخت تر از سنگ. من تنها یک زنم. خانوم خونه به دوش. غصه و قصه های دل من. آینه ای در من. بر م دار دایره ای ناتمام. زندگی ای که ساختم.