naghmesora.blogfa.com

sneeze.blogfa.com

آنگاه پس از تندر - افق روشن

http://sneeze.blogfa.com/post-6.aspx

آنگاه پس از تندر. کاش می شد سرنوشت از سرنوشت. روزي ما دوباره كبوترهايمان را پيدا خواهيم كرد و مهرباني دست. زيبايي را خواهد گرفت. روزي كه كمترين سرود، بوسه است و هر. انسان براي هر انسان برادريست. روزي كه ديگر درهاي خانههاشان. را نميبندند قفل افسانهايست و قلب براي زندگي بس است. روزي كه. معناي هر سخن دوستداشتن است تا تو به خاطر آخرين حرف، به. دنبال سخن نگردي. روزي كه آهنگ هر حرف، زندگيست تا من به. خاطر آخرين شعر رنج جستوجوي قافيه نبرم. روزي كه هر لب. براي كبوترهامان دانه بريزيم. و من آن روز را انتظار ميكشم.

sneeze.blogfa.com

آنگاه پس از تندر - فانوس خیس

http://sneeze.blogfa.com/post-5.aspx

آنگاه پس از تندر. کاش می شد سرنوشت از سرنوشت. روی علف ها چکیده ام. من شبنم خواب آلود یک ستاره ام. که روی علف های تاریکی چکیده ام. نجوای نمنک علف ها را می شنوم. در گهواره خروشان دریا شست و شو می کند. این فانوس دریا پرست پر عطش مست؟ بر سکوی کاشی افق دور. نگاهم با رقص مه آلود پریان می چرخد. زمزمه های شب در رگ هایم می روید. بر دیوار تشنه روحم می چکد. من ستاره چکیده ام. از چشم ناپیدای خطا چکیده ام. و پیکر گرم افق عریان بود. رگه سپید مر مر سبز چمن زمزمه می کرد. و مهتاب از پلکان نیلی مشرق فرود آمد. تا کی می لغزی.

sneeze.blogfa.com

آنگاه پس از تندر - خفته (م.امید)

http://sneeze.blogfa.com/post-9.aspx

آنگاه پس از تندر. کاش می شد سرنوشت از سرنوشت. آمد به سوی شهر از آن دور دورها. آشفته حال باد سحرخیز فرودین. گفتی کسی به عمد بر آشفت خکدان. زان دامنی که باد کشیدیش بر زمین. شب همچو زهد شیخ گرفتار وسوسه. روز از نهاد چرخ چو شیطان شتاب کن. بنیاد زهد و خانه ی تقوا خراب کن. آن اختران چو لشکریان گریخته. هر یک به جد و جهد پی استتار خویش. افشانده موی دخترکی ارمنی به روی. فرمانروا نه عدل ، نه بیداد ، گرگ و میش. سوسو کنان به طول خیابان چراغها. بر تاج تابنک ستونهای مستقیم. چون موج باده پشت بلورین ایغها. مفهوم بی عدال...

sneeze.blogfa.com

آنگاه پس از تندر

http://sneeze.blogfa.com/87043.aspx

آنگاه پس از تندر. کاش می شد سرنوشت از سرنوشت. سیزده خط برای زندگی. دوستت دارم ، نه به خاطر شخصیت تو ، بلکه به خاطر شخصیتی که من در هنگام با تو بودن پیدا می کنم. هیچ کس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمی شود. اگر کسی تو را آن طور که می خواهی دوست ندارد ، به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد. دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب تو را لمس کند . بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید . هفته دوم شهر...

sneeze.blogfa.com

آنگاه پس از تندر - نشانی (تقدیم به آنکه دوستش دارم)

http://sneeze.blogfa.com/post-13.aspx

آنگاه پس از تندر. کاش می شد سرنوشت از سرنوشت. نشانی (تقدیم به آنکه دوستش دارم). در فلق بود که پرسید سوار. رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید. و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت. کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است. و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است. می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر به در می آرد. پس به سمت گل تنهایی می پیچی. دو قدم مانده به گل. پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی. و تو را ترسی شفاف فرا میگیرد. در صمیمیت سیال فضا خش خشی می شنوی. هفته چهارم مهر ۱۳۹۵.

sneeze.blogfa.com

آنگاه پس از تندر - شعر منتشر نشده‌اي از مهدي اخوان ثالث (م.اميد)

http://sneeze.blogfa.com/post-8.aspx

آنگاه پس از تندر. کاش می شد سرنوشت از سرنوشت. شعر منتشر نشدهاي از مهدي اخوان ثالث (م.اميد). چه بيني، چيست اين؟ يا کيست اين ميآيد؟ پريزادي است آتشفام و آبي پيرهن شايد؟ فکنده زورق از گلبرگها بر جاري مهتاب؟ و او را برده از افسون ساحر خواب؟ گلانداميست، خوابش برده بر اين سبزگون بستر. خورد گهوارهاش از کوهساران تا به دريا تاب؟ و شايد جلوهاي بيدار از زيبايي خفتهست؟ و يا از خفته زيبا فکنده بستر رؤيا و گل بر بگر که سيماب؟ و شايد لاله پيکر اختري مرجاني است و ابر پيراهن. و شايد نيز تصويري است تر از يک گل آتش. هفته چ...

sneeze.blogfa.com

آنگاه پس از تندر - دست در دست...

http://sneeze.blogfa.com/post-1.aspx

آنگاه پس از تندر. کاش می شد سرنوشت از سرنوشت. دستانت را در دستانم بگذار تا برایت نوید شادی بخش پر ستو ها را به ار مغان بیاورم. دستانت را در دستانم بگذارتا بتوانم امید ها در دلت زنده کنم. دستانت را در دستانم بگذار تا شاید بتوانم گوشه ای از تنهایی هایت را پر کنم. دستانت را در دستانم بگذار تا حداقل بتوانم همراهت باشم. دستانت را در دستانم بگذار تا دوباره احساس زیبایی ها را در وجودت زنده کنم. دستانت را در دستانم بگذار تا بتوانم ارامش را در تو زنده کنم. دستانت را در دستانم بگذار تا کمی از خسته گی هایت بکاهم.

sneeze.blogfa.com

آنگاه پس از تندر - کوچه(فریدون مشیری)

http://sneeze.blogfa.com/post-4.aspx

آنگاه پس از تندر. کاش می شد سرنوشت از سرنوشت. بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم. همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم. شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم. شدم آن عاشق دیوانه که بودم. در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید. باغ صد خاطره خندید. عطر صد خاطره پیچید. یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم. پر گشودیم و درآن خلوت دلخواسته گشتیم. ساعتی بر لب آن جوی نشستیم. تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت. من همه محو تماشای نگاهت. آسمان صاف و شب آرام. بخت خندان و زمان رام. خوشه ماه فرو ریخته در آب. هفته سوم تیر...

sneeze.blogfa.com

آنگاه پس از تندر

http://sneeze.blogfa.com/86124.aspx

آنگاه پس از تندر. کاش می شد سرنوشت از سرنوشت. در روزهای آخر اسفند. کوچ بنفشه های مهاجر. در نیم روز روشن اسفند. وقتی بنفشه ها را از سایه های سرد. در اطلس شمیم بهاران. با خک و ریشه. در جعبه های کوچک چوبی. در گوشه ی خیابان می آورند. جوی هزار زمزمه در من. ای کاش آدمی وطنش را. در جعبه های خک. یک روز می توانست. همراه خویشتن ببرد هر کجا که خواست. نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۸۶ساعت 21:54 توسط سینا. هرکه با درد کشان در افتاد.بر افتاد. هفته چهارم مهر ۱۳۹۵. هفته سوم آذر ۱۳۸۷. هفته او ل آبان ۱۳۸۷.